کوچش

تبلیغاتــــ advertising

آخرین مطالب سایت کوچش


سپاهان درب
استفاده چراغ خاموش وغیررسمی کشتی فرنگی از طهماسبی
گرانی 60 درصدی اینترنت ثابت از بیخ گوش کاربران گذشت
کامرانی‌فر از دپارتمان داوری فدراسیون فوتبال رفت

(31) یَا عَزِیزاً لا یُضَامُ یَا لَطِیفاً لا یُرَامُ یَا قَیُّوماً لا یَنَامُ یَا دَائِماً لا یَفُوتُ یَا حَیّا لا یَمُوتُ یَا مَلِکا لا یَزُولُ یَا بَاقِیا لا یَفْنَى یَا عَالِماً لا یَجْهَلُ یَا صَمَداً لا یُطْعَمُ یَا قَوِیّاً لا یَضْعُف

نود و چهار اولش خوب بود و ساده و عادی،از بعد دیدار همه چیز هی زیاد و عجیب و فشرده شد،همه چیز،انقدر که شش ماه آخر نود و چهار قدر شش سال گذشت،قدر شش سال خنده،شش سال گریه،شش سال اتفاق،شش سال سوال،شش سال تجربه،خیلی از اتفاقاتی که فقط اسمش را شنیده بودم قدم گذاشت در زندگی خودم و دوستان نزدیک و خانواده ام،از کنکور و ازدواج و عشق بگیرید تا خودکشی و سرطان و اوتیسم و طلاق،اتفاق پشت اتفاق،هر دم ازین باغ بری میرسید..

اواخر مهر که دوست رفت دنیا روی سرم خراب شد،آه و ناله ام در آمد که چرا،حالا وقتی بعد از شش ماه نگاه میکنم خداراشکر میکنم که رفت،من تازه فهمیدم غیر از من و دوست آدم های دیگری هم وجود دارند،دنیا خیلی بزرگتر از این حرف ها بوده که من میدیدم،دیدم چقدر کار روی زمین مانده،چقدر از بچه ها را ندیدم،چقدر حرف هایشان را نشنیدم،هر چقدر زمان بیشتر پیش میرفت عمق فاجعه بیشتر معلوم میشد،الان میتوانم اینطور نتیجه گیری کنم اما تا همین یک ماه پیش همه اتفاقات را میچسباندم به ادامه بدبختی های زندگی ام،احساس میکردم هی میدوم و هی نمیرسم،احساس میکردم فقط اتفاق است که می افتد و هیچ تاثیر مثبتی هم روی من ندارد که بگویم فلان مشکل باعث بزرگ شدن من شد. روز آخر مدرسه بعد از نماز زنگ زدم به ریحان گفتم انگار همه چیز هیچ در هیچ بود،خدا که میخواست انقدر بی مزه تمامش کند چرا اینطور شروعش کرد؟ما باید چکار میکردیم که نکردیم؟چرا همه چیز اینطوری شد؟ ریحان گفت تمام نشده،ریحان گفت نمیدانم اما مطمئن باش اینطور هم که تو میگویی هیچ در هیچ نبوده!

نوشته ها و پیام های  دی و بهمن و اسفند را که میخوانم میبینم چقدر حالم عجیب و بد بوده،انقدر که میخواهم زمان برگردد بروم به معصومه ی زمستانم دلداری بدهم،انقدر که آشفته است وبا خدا و امام و شهدا و دوست و دشمن دعوا دارد، مثل بچه هایی که وقتی قیچی از دستشان میگیرند جیغ و ویغ میکنند بعد دوباره میروند بغل همان مادری که چند دقیقه قبل بدترین مادر دنیا بود!

هیچ وقت آن صبح جمعه که بلند شدم چادر سرم کردم و کیف پولم را برداشتم و ناشتا از خانه مادربزرگ زدم بیرون و مثل طلبکار ها سوار تاکسی شدم و بی سلام و علیک وارد گلزار شدم و خودم را رساندم به آقا مهدی و سرم را نگذاشتم روی سنگ و شکلات نخوردم و شروع کردم به خط و نشان کشیدن و طلبکارانه حرف زدن و از ترس در آمدن اشک تتد تند میگفتم و سعی میکردم جدی باشم و زود پا شدم رفتم یک طرف دیگر گریه کنم یادم نمیرود،یادم نمیرود پنج_شش روز بعد که دوباره راهم از جلو در گلزار میگذشت و آن پیرمرد کلاه به سر آمد جلو و شیرینی تعارفم کرد ،احساس کردم عکس آقا مهدی گفت: یعنی انقدر لوس شدی که راهت از اینجا میگذرد و سر نمیزنی؟یعنی قهر؟ ،آمدم جلو،نشستم،انگشت کشیدم روی گلاب های شیار های اسمش،شیرینی را خوردم یعنی که آشتی!همان موقع ریحان زنگ،گفتم گلزارم،گفت هفته ای چند بار گلزار؟ گفتم آخر شهدا میخواستند از دلم در بیاورند،گفت دختره ی پررو تو باید از دلشان در بیاوری،گفتم نه خیر من که اذیت شان نکردم،آن ها هی هر چی صدایشان میزدم کمک نمیکردند،لوس شده بودند،حالا برو مزاحم مراسم آشتی کنان ما نشو! ریحان گفت خدا شفایت بدهد و قطع کرد ، آن نماز صبح و ظهر بی لبخند و بی سجده شکر را یادم نمیرود،گفتم سر سنگین نماز بخوانم که خدا اینطور ادامه ندهد،اما تا قنوت نماز عصر بیشتر طاقت نیاوردم..

الان..

ادامه دارد!

خرید بک لینک

بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .
شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
i> http://pnuna.avaxblog.com/
  • http://wp-theme.avaxblog.com/
  • http://niushaschool.avaxblog.com/
  • http://miiniikatahamii.avaxblog.com/
  • http://sheydaw-amirhoseiwn.avaxblog.com/
  • http://akhbar-irani.avaxblog.com/
  • http://tanzimekhanevadeh.avaxblog.com/